شاخص XQ یا همان توان اجرایی که از مهمترین شاخصهای اندازهگیری و مقایسهای است، می تواند بهعنوان یک شاخص اساسی برای شرکتهای دولتی و خصوصی باشد که متاسفانه در بهترین شرایط توان اجرایی شرکتهای ایرانی تنها به ۳۵درصد می رسد.
دستیابی به رشد اقتصادی از طریق ارتقای بهرهوری از مهمترین اهداف اقتصادی کشور است.
بخش دولتی کشور با موانع متعددی در ارتقای بهره وری مواجه است که بخش عمده آن به ویژگی های شخصیتی، نگرش و مهارت های رهبری مدیران دولتی مربوط می شود و بخش دیگر آن به مشکلات درون سازمانی و محیطی از قبیل فقدان سیستم مناسب ارزیابی عملکرد، نبود نظام مناسب پاسخگویی، عدم وجود سیستم مناسب حسابرسی هزینه، کمبود کارکنان تحلیلگر، عدم وجود فشارهای رقابتی بازار و فرایند پیچیده بوروکراسی مربوط می شود.
ضعف در مدیریت یکی از عوامل اصلی پایین بودن بهرهوری در سازمانهای اداری است. عدم آشنایی مدیران با تکنیکها و فنون برنامهریزی، سازماندهی، مدیریت منابع انسانی، پاداش و تنبیه، روشهای انگیزشی، کنترل، انتخاب نامناسب مدیران در سطوح مختلف جابجایی مکرر آنها و عدم برنامهریزی دورههای آموزشی، موجب ضعف در مدیریت و نهایتاً کاهش بهرهوری را بدنبال دارد.
جذب و بکارگماری کارکنان شایسته مستلزم ایجاد یک نظام منابع انسانی است که در آن شایستهسالاری حاکم باشد.
برای بهبود سطح بهرهوری باید در سازماندهی کارکنان علاوه بر مدنظر قرار دادن سایر ویژگیها، داشتن تخصص به عنوان یکی از اصول اساسی در گزینش افراد باشد.
سیستمهای ارزشیابی کارکنان باید عملکرد آنها را مورد سنجش قرار دهد و از آن به عنوان معیاری جهت اصلاح روشهای ناکارآمد استفاده نماید. وجود نظام ارزشیابی مناسب خود میتواند عاملی در جهت ارتقاء انگیزههای کاری باشد.
افزایش و بهبود بهرهوری در سازمان ارتباط مستقیم با وجود انگیزههای تلاش و کوشش در کارکنان دارد. کارکنان با انگیزه قادر به تلاش در جهت دستیابی به اهداف سازمان، کاهش هزینهها و استفاده صحیح و مناسب از منابع هستند. متاسفانه سالهاست که انگیزههای پایین کاری به عنوان معضلی خودنمایی میکند.
روشهای انجام کار در سازمانهای دولتی سنتی و در بسیاری موارد غیر علمی و تجربی است. این امر خود مشکلات بسیار فراوانی در نظام اداری فراهم آورده که از آن جمله سردرگمی ارباب رجوع و خستگی کارکنان از انجام کارها را میتوان نام برد.