سینمای ایران بهرغم ضعفهای تکنیکی و ساختاری، در اندیشه، بینش و تفکر سرآمد تفکرات غربی است. آنچه سینمای ایران را از سایر سینماهای جهان متمایز و فاخر کرده است حاصل نقش تفکر و جهانبینی سینمای ایران است. اما چرا این هنر بی بدیل هنوز به جایگاه قابل قبولی در میان مخاطبان دست نیافته است؟
بودجه هاي بالا براي ساخت فيلم های به اصلاح فاخر، چند سالي است كه در سينماي ايران مرسوم شده و معمولا دو سه سال يك بار و گاه در فاصله اي كمتر، فيلم هايي با اين بودجه توليد مي شوند. در حالی که از میان آنها کمتر فیلمی است که انتظارات منتقدین و مخاطبان را برآورده سازد.
افزایش بی ضابطه دستمزد بازیگران تا گران شدن تجهیزات و دستمزد عوامل فیلم از دلایل بالا رفتن بودجه ساخت فیلم ها در سینماست. اما مسئله اینجاست که با وجود بالا رفتن هزینه های تولید میزان مخاطبان روزانه سینما کاهش یافته است.
عوامل متعددی در این اتفاق نقش دارند اما در این میان تهیه کننده یکی از کلیدی ترین نقش ها را بر عهده دارد؛ چرا که تهیه کنندگی یک هنر است و تهیه کننده باید بتواند فیلم را از مرحله تولید تا روی پرده سینما به گونه ای مدیریت و هدایت کند که رابطه معناداری بین هزینه های تولید، فروش و استقبال از فیلم برقرار باشد.
فیلمنامه یکی از عناصر اصلی در میزان اقبال از یک فیلم محسوب می شود و متاسفانه فیلمنامه های خوب و حرفه ای در سینمای امروز به تعداد انگشتان دست شده اند. به همین دلیل است که گاه علیرغم استفاده از عوامل بسیار حرفه ای و بازیگران درجه یک، فیلم فروش خوبی ندارد و مورد استقبال واقع نمی شود.
بیشتر بخوانید:
شاهراه بقای سینما از مخاطب می گذرد
فیلمسازان باید در هر ژانری که فیلم میسازند، فیلمنامه را در اولویت اول کار خود قرار دهند . ضمن اینکه فیلمنامه نویسی باید به عنوان یک شغل حرفه ای به رسمیت شناخته شده و فیلمنامه نویس باید امنیت شغلی داشته باشد. شرایط روحی و فکری فیلمنامه نویس در اثری که خلق می کند بسیار مهم و تاثیرگذار است.
امروزه بیش از هر زمان دیگری باید به شعور و فهم عمیق مخاطب احترام گذاشت چرا که درک مخاطبان نسبت به گذشته ارتقاء محسوسی یافته و انتظارات مخاطبان از یک فیلم خوب بالا رفته است.
ضمن اینکه هر فیلمنامه ای جنس بازی خاصی را می طلبد که حتما کارگردان و تهیه کننده در انتخاب بازیگر باید به این نکته توجه کنند. متاسفانه در بسیاری از مواقع انتخاب بازیگر نه بر اساس فیلمنامه بلکه برای تجاری سازی و فروش بیشتر انجام شده است.
بسیاری از فیلمهای سینمایی خوبی هم که ساخته می شود به دلایل متعددی ممکن است هرگز به اکران عمومی نرسند. به دلیل کمبود سالنهای سینما در ایران، بسیاری از فیلمهایی که ساخته میشوند، به اکران نمیرسند، یا چندین سال پس از ساختهشدن به نمایش عمومی در میآیند.
البته این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که شاید یکی از دلایل نبود مخاطب در سینماها، نداشتن تبلیغات کافی است. تبلیغات محیطی و استفاده از ظرفیت شبکههای تلویزیونی در جذب مخاطب میتواند به رونق دوباره گیشه کمک کند.
رونق هنر هفتم، دلسوزی و تدبیری دو چندان می طلبد و یک بازنگری عمیق به آنچه در طول این سالها بر سینمای ایران گذشته شاید بتواند دریچه های تازه ای به روی این صنعت ارزشمند بگشاید.