12:28 , 1401/5/12
کد خبر: 000014716
بازدید: 1262
نوحه برای حضرت قاسم(ع)

طبق سنت شب ششم محرم به نام حضرت قاسم، نوجوان عاشورا نامگذاری شده و در این شب بسیاری از نوحه ها برای این حضرت خوانده و سروده می شوند.

به گزارش خبرنگار مذهبی ایونا، قاسم ابن حسن ابن علی ابن ابی‌طالب فرزند امام حسن(ع) و از یاران عمویش امام حسین(ع) در واقعه عاشورا است که در سن 13 یا 16 سالگی در نبرد عاشورا توسط سپاهیان عمر ابن سعد به شهادت می رسد.

طبق آنچه در روایات آمده در روز عاشورا او نزد امام حسین(ع) رفته و اجازه می خواهد که او هم راهی میدان نبرد شود اما امام به او اجازه نمی دهد و حضرت قاسم پس از اصرار فراوان موفق می شود جهت شرکت در نبرد رضایت بگیرد. آن حضرت که بنا بر مستندات تاریخی جثه ای ریز داشت در زمان حضور در میدان حتی پایش به رکاب نمی رسید. یکی از فرماندهان سپاه عمربن سعد مسئول مبارزه با او می شود اما خود این فرمانده و چهار پسرش به دست حضرت قاسم کشته می شوند. بعد از این مرحله سپاه عمر ابن سعد آن حضرت را دوره می کنند و او را مجروح کرده و از اسب به زمین می اندازند. امام حسین (ع) در این هنگام به سرعت به سراغ حضرت قاسم می روند و سوارانی که به نبرد با او آمده بودند را یکی پس از دیگری از بین می برند اما زمانی که به حضرت قاسم میرسند می بینند بدن قاسم زیر سم اسب ها مچاله شده و آن حضرت شهید شده است.

طبق رسومات شب ششم محرم به نام حضرت قاسم(ع) نامگذاری شده است.

متن نوحه برای حضرت قاسم(ع)

برای این شب از محرم و این شهید کربلا نوحه های متعددی سروده شده و اجرا می شود که متن برخی از این نوحه ها در ادامه آمده است.

1-نوحه میثم مطیعی برای حضرت قاسم

خونه به خونه غم تو در زده
عطر ضریحت به دلا سرزده
پنجره ای رو به حرم دیده باز
دلم که با کبوترا پر زده
به سینه‌ی دنیاپرستا می زنیم دست رد
به یاد اون دم که آقا تکیه به شمشیر زد
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)
کوچه به کوچه شهرامون کربلاست
تا زنده ایم اسم تو رو لب ماست
تا بدونن ما هم از این لشکریم
سیا می‌پوشیم تا دنیا دنیاست
میخوام که از نوجوونی سرباز راهت باشم
شبیه عبدالله و قاسم تو سپاهت باشم
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)
تموم هستی خاک پات یا حسین
جوونی ما به فدات یا حسین
نگاهی کن به این دلای عاشق
تا بشیم از بسیجیات یا حسین
منتظریم کی شب حمله فرا می رسد
امر ز فرماندهی کل قوا می رسد
نمی ذاریم بمونه مولامون تنها
نمی بازیم دل به نیرنگ این دنیا
(لک لبیک لک لبیک یا مولا)

2-متن نوحه محمود کریمی برای شب ششم

رحمی به من که گریانم عمو
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
سر و سامان دادی حالم را
تو گرفتی زیر بالم را
تو نباشی آهم می‌گیرد
که بسوزانم این حالم را
کودکی ام را بهانه نکن
تشنگی ام را بهانه نکن
تویی که بودی به جای پدر
یتیمی ام را بهانه نکن
رحمی به من که گریانم عمو
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
آرزویی جز تو در من نیس
بی تو دنیا جای مادن نیس
کار عابس این را روشن کرد
تن عاشق جای جوشن نیس
حرز تو شد جوشنم به تنم
تشنه ی خون تنم کفنم
طوری قیامت کنم که سپاه
همه تصور کنند حسنم
دور سرت بگردانم عمو 
در عشق بسوزانم عمو
من مرد میدانم عمو
جانم عمو
رحمی به من که گریانم
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو
مادرم رویم را  بوسیده
به سرم عمامه پیچیده
زائر زهرا میگردم باز
بدنی که از هم پاشیده
خدا کند وقت مرد شدنم
شبیه اکبر شود بدنم
خداکند مثل اکبر تو
در بغلت دست و پا بزنم
من پای عهد و پیمانم عمو
بی تو نمیمانم عمو 
ای ماه تابانم عمو
جانم عمو
رحمی به من که گریانم
من گوش به فرمانم عمو
دیگر مرنجانم عمو
جانم عمو

3-نوحه شب ششم محمود کریمی

صدا زدی عمو عمو جان دادم
رسیدم و کنارت تو افتادم
چنان رمق گرفته شد از جانم
نمیرسد به گوش تو فریادم
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
چگونه سوی مادرت برگردم
نفس بکش عزیز من دق کردم
تن تو را من از دل سنگ و تیغ
کشان کشان به خیمه ها آوردم
در آغوشم زدی پر پر گشتی هم قد اکبر
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
زیک دگر جدا شده اعضایت
حسن حسن حسن شده بابایت
ز چشم  تو گرفته ام خون هارا
که میروی به دیدن بابایت
به  خاک و خون کفن جسمت 
تابوت حسن جسمت
صدا زدی عمو عمو جان دادم
رسیدم و کنارت تو افتادم
چنان رمق گرفته شد از جانم
نمیرسد به گوش تو فریادم
دویدم من از حرم افتان و خیزان
بگو به او هر آنچه خواهی
جانم قاسم جان
جوانان بنی هاشم رفتند حرم قاسم
عمو حسین 

4- نوحه حسین سیب سرخی برای حضرت قاسم

بی تو در بین حرم بانگ عزا افتاده
وای قاسم عوض وا عطشا افتاده
چاره ای کن که نماند، به روی دستم
عمه ات از نفس و نجمه ز پا افتاده
گیسوی مادر تو باز شده در خیمه 
تا که گیسوی تو در دست بلا افتاده 
کار کار نظر شوم حرامی ها بود
اگر این لاله ی انگشت نما افتاده
به دلم ماند عمو نه که بگویی بابا 
لبت از زمزمه و خنده چرا افتاده 
حسین
خیز شاید کمک لرزش پایم باشی
کارم از رفتن اکبر به عصا افتاده 
شده دشوار تماشای تو از سمت حرم
چه قدر سنگ میان تو  وما افتاده
لشگری قصد  طواف تو رسید و رد شد
بدنی حال در این سعی و صفا افتاده
قد کشیدی کمی از پا  و کمی از سینه
بین اندام تو این فاصله ها افتاده
کاکلت کنده شد و حرمله در مشتش برد
اثر پنجه ی او در سر و پا افتاده 
میبرم تا در خیمه، قد و بالایت را
چند عضوی ز تو ای وای کجا افتاده 
شیشه‌ی عمر من ارام نفس کش بدجور
استخوان‌های شکسته به صدا افتاده

 

       

نظر شما






نظرات

آخرین اخبار

اخبار پر بازدید