11:54 , 1401/10/27
کد خبر: 000018864
بازدید: 1649
دانشجوی پزشکی 21 پسر را تیغ زد/ اعتراف کثیف در پارتی شبانه

دختر جوان که دانشجوی رشته پزشکی بود بعد از شکست عشقی دست به اقدامات سیاهی زد.

به گزارش خبرنگار حوادث ایونا، دختر جوان 30 ساله در اظهارات خود سرگذشت سیاهش را تعریف کرد.

دختر جوان که با کمک اطرافیان زندگی اش را نجات داده است، گفت: من آخرین فرزند خانواده هستم و 7 خواهر و برادر دارم. به خاطر ته تغاری بودن همه من را دوست داشتند و به من محبت می کردند. همین باعث شده بود من از نظر احساسی بسیار نازک نارنجی و حساس باشم. پدرم شرایط مالی خوبی داشت و مادرم هم زن خوش سلیقه ای بود و کارگاه خیاطی داشت. من هم با اینکه از نظر ظاهری زیبا نبودم اما به دلیل شیرین زبان بودن سریع در دل همه جا باز می کردم.

فوزیه دکتر خواهد شد

پدرم هم همیشه من را دکتر صدا می کرد و من هم عاشق این صفتی که پدرم به من میداد بودم. پدرم همیشه میگفت روزی میرسد که من دیگر به دکتر نیاز نخواهم داشت؛ چرا که فوزیه روزی دکتر خواهد شد.

من هم بعد از دو سال کنکور دادن در رشته پزشکی یکی از دانشگاه های مطرح قبول شدم. زندگی شهری خیلی سریع من را تحت تاثیر قرار داد و بعد از چند ماه درگیر عاشقی یا یکی از دانشجوهای همان دانشگاه شدم که چند باری او را در کتابخانه دیده بودم.

بیشتر بخوانید: فردا مدارس تهران تعطیل است؟ (چهارشنبه 28 دی 1401)

من چهره زیبایی نداشتم اما احساس می کردم که او عاشق من شده است. بعد از مدتی که من شدیدا دلبسته این پسر شده بودم او برای ادامه تحصیل به آلمان رفت و من به یک دختر منزوی و دلشکسته تبدیل شده بودم.

دوست پسرهایم را سرکیسه می کردم

روزهایم با گریه و ناراحتی سپری می شد و کمی بعد برای انتقام از پسر ها با آنها دوست میشدم و بعد از اینکه دوست پسرهایم را سرکیسه می کردم سیمکارتم را می شکستم و با پسر بعدی دوست می شدم. در این بین درس و دانشگاه را رها کرده بودمو دو ترم هم مشروط شدم. تمام هم و غم زندگی من پارتی های شبانه، قرص و مشروبات الکلی بود.

تا به خودم بیایم به یک معتاد حرفه ای تبدیل شده بودم. یک روز که برای دیدن خانواده ام رفته بودم به دلیل مصرف زیاد قرص حالم بد شد. زمانی که خانواده ام من را به بیمارستان رساندند متوجه ماجرای زندگی من شدند.

پدرم از غم زیاد سکته کرد

پدرم نتوانست این غم را تحمل کند و چند ماه بعد فوت کرد. مادرم هم مریض شد و در بیمارستان تحت درمان است. حالا هم تمام تلاشم را می کنم که به زندگی قبلی ام برگردم.

اقدامات مشاوره ای برای این دختر جوان با دستور سرگرد «جواد یعقوبی» (رئیس کلانتری طبرسی شمالی مشهد) توسط کارشناسان زبده دایره مددکاری اجتماعی کلانتری ادامه یافت.

 

 

 

نظر شما






نظرات

آخرین اخبار

اخبار پر بازدید