کیا اگر در این مدت تحت تأثیر فروش خوبش قرار میگرفت و یک اسپرت طوطیوار میساخت، خیلی راحت خودش را سوژه بقیه میکرد.
به گزارش خبرنگار فناوری ایونا به نقل ازباما، کیا موتورز چهار دهه بعد از تولید اولین خودرو، مهمترین محصولش را معرفی کرد؛ استینگر؛ اما چرا باید استینگر را خودروی مهمی بدانیم. این کرهای طی حداقل 10 سال اخیر خودروهای «جوانپسندی» ارائه کرده است؛ اما در زمینه محصولات «اسپرت» خواسته یا ناخواسته، چیزی در چنته نداشت. خواسته به این معنا که میدانست هنوز برای ساخت یک اسپرت واقعی خام و آماتور است. ناخواسته هم به این معنا که خودش میدانست هنوز از نظر مهندسی آنقدر پخته نشده که بتواند چیزی مخصوص آتشبازی تولید کند. کیا اگر در این مدت تحت تأثیر فروش خوبش قرار میگرفت و یک اسپرت طوطیوار میساخت، خیلی راحت خودش را سوژه بقیه میکرد. کیا گذاشت تا این ایده خوب پخته شود. درست در بهترین بزنگاه تاریخی برگ برنده کیا موتورز رو شد. استینگر اولین اسپرت واقعی نه فقط این شرکت بلکه کل صنعت کره جنوبی است. این خودرو چیزی شد که باید میشد. چیزی هست که باید باشد.
کیا استینگر از کجا آمد؟
نمایشگاه فرانکفورت سال 2011 بود. در غرفه کیا موتورز یک رونمایی جنجالی برگزار شده بود. کرهایها از یک کانسپت ساختار شکن به اسم GT Concept پردهبرداری کرده بودند. یک سدان با طراحی بسیار پیچیده که آن ایام گفته شد درون سینهاش یک پیشرانه 3.3 لیتری شش سیلندر V شکل توربو با 390 اسببخار قدرت خوابیده است. کیا هیچ بیانیه و توضیحی درباره فلسفه این خودرو ارائه نداد و تمرکز اصلیاش را روی دیگر رونماییاش یعنی ریو 3 در گذاشت. پروژهای به این مهمی طی چند ساعت باز شد و بسته شد تا خبرنگاران از شوک این اقدام عجیب کیا سرگردان شوند.
سه سال از این ماجرا گذشت و نمایشگاه دیترویت آغاز شد. این بار در غرفه کیا شورشی به پا شد، چراکه باز هم شرکت با یک کانسپت خاص وارد آمریکا شده بود. اسم پروژه جدید GT4 Stinger بود؛ یک کانسپت خاص و آیندهنگر. حالا دیگر نمیشد مقابل سؤالات بیشمار خبرنگاران و دوستداران این برند مقاومت کرد. سرانجام مدیران شرکت اعتراف کردند که بله آنها در حال کار روی یک خودروی اسپرت هستند.
امیدها نسبت به تولید متفاوتترین محصول صنعت کره افزایش پیدا کرده بود که بار دیگر کیا در تاریکیها فرو رفت. رونمایی از دو کانسپت خاص در دو نمایشگاه بزرگ نشان میداد که کیا نسبت به برنامه آینده خود واقعاً جدی است؛ اما این برنامه قرار است که پخش شود؟ چه جایی بهتر از نمایشگاه فرانکفورت سال 2017؟ سرانجام نسخه نهایی اولین خودروی اسپرت گروه هیوندای/کیا با نام استینگر (Stinger) رونمایی شد. کیا بعدها در توضیح این تعلل اعصاب خردکن گفت که ابتدا نسخههای اولیه استنیگر را زیر تست سنگین 1000 کیلومتری در اقلیم سرد و گرم برده است ولی در ادامه مجبور شده این تستها را تا 10.000 کیلومتر افزایش دهد تا از عملکرد بینقص آن مطمئن شود.
بررسی طراحی کیا استینگر
احتمالاً پیتر شرایر را که میشناسید؟ نه؟ آئودی TT را که دیدهاید؟ شرایر طراح آئودی بود که آمد کیا و برایشان استینگر و چندین مدل دیگر را طراحی کرد. حالا میشود فهمید که چرا زبان بصری این خودرو تا این حد خاص و گیراست. شرایر به کمک یکی دیگر از طراحان چیرهدست شرکت از سبک طراحی «بطری کوکاکولا» برای خلق استینگر استفاده کرد. بگذارید به زبان خودمانی بگوییم؛ یک شیشه نوشابه کوکا را در نظر بگیرید. ببینید چطور یک انحنای رو به رشد از ابتدای شیشه شروع میشود و در انتها به صورت یک استوانه آرام میگیرد. این همان زیرساخت اصلی بدنه است که در فاز بعدی المانهای آیرودینامیک و دیگر اجزای بدنه به آن اضافه میشوند. چرا راه دو برویم؟ اغلب جتهای جنگنده با این فرمت طراحی میشوند.
کیا استینگر فراتر از سنت طراحی کیا قدم برنداشته است. امضای اصلی یعنی همان جلوپنجره Tiger Nose در این مدل نیز دیده میشود. درست مثل خودروسازان اصیل و حرفهای، برای نشان دادن حالت تهاجمی، از خطوط تصنعی خشونتآمیز استفاده نشده است. همینکه چراغهای پر از ریزهکاری آن کمی به سمت داخل کشیده شدهاند، بس است. آن پایین، در قسمت هواکشهای اینترکولر المانهای افقی و اریب که بیشتر در خودروهای شهری شرکت دیده میشوند، جای خود را به خطوط عمودی دادهاند. برای اینکه مطمئن شویم این ایده یک اتفاق نبوده، هود کنار در جلو نیز با همین حالت عمودی سر جای خود گنجانده شده است.
کاپوت ورزیده کیا استینگر آن را شبیه به پونیکارهای آمریکایی کرده است. در کنارهها اصرار زیاد و بیش از حدی روی برجسته کردن گلگیرها نشده که در نوع خودش یک تواضع و پختگی است.
اگر بگوییم ترکیببندی چراغهای عقب تقلید از مازراتی گرنتوریسمو است، حسابی جفا کردهایم. بهتر آنکه بگوییم این فرمت طراحی کمی شیطنتآمیز بوده است. البته جانمایی چراغها در بالاترین سطح ممکن و در امتداد لبه کاپوت را پیشتر با آئودی A5 SportBack دیده بودیم. کیا به طرزی طعنهآمیز نمای پشتی استینگر را درگیرانهتر از جلوی آن ساخته تا توانایی خود را به رخ حریفان بکشد. درست برخلاف کاری که برخی از تازهواردها میکنند؛ یعنی تمرکز 99 درصدی در نمای جلو و بیبندوباری یک درصدی در نمای عقب.
کیا و هیوندای قبل از این هم با طراحی خاص کابین خودروهایشان، مشتریان خود را شگفتزده میکردند؛ اما حساب کیا استینگر واقعاً جداست. آنچه اینجا داخل اتاق میبینیم یک سادگی کنترلشده است. البته بین خودمان بماند ایده نصب سه دریچه تهیه مطبوعِ دایرهایِ کنارِ هم را قبلاً پاگانی با هوایرا اجرا کرده بود.
چیدمان نرم دکمهها روی کنسول مرکزی، چشمنواز است. پشت آمپر با عقربههای مکانیکی و یک نمایشگر لمسی، همگی اشاره به این دارند که این خودرو حداقل در ظاهر کار خود را بلد است و درگیر زرقوبرق اضافی نشده است.
بررسی امکانات و تجهیزات کیا استینگر
اگر کیا استینگر میخواست دوباره وارد بازی آپشنهای پرزرقوبرق شود آن وقت دیگر نمیتوانست قدرتمندانه متفاوت بودنش را فریاد بزند. کرهایها که بیش از هر شرکت دیگر به معجزه تجهیزات بازاریپسند اشراف دارند، اینبار پا روی تمام سنت کلیشهای خود گذاشتهاند و محصولی با امکانات ساده و البته اسپرتمحور عرضه کردهاند. البته این به معنای بی دستوپا بودنش نیست. مثلاً در همین خودرو میتوان تجهیزات خاصی مانند سیستم تشخیص عابر پیاده، کروز کنترل هوشمند با قابلیت توقف و شروع به حرکت، سنسور نیروی G، سیستم ناوبری ماهوارهای، هدآپ دیسپلی، نمایشگر 8 اینچ، نمایشگر لمسی و شارژر بیسیم را نام برد که تنها در نسخههای فولآپشن شرکت و مدلهای لوکس دیده میشوند.
یکی از برتریها جذاب کیا استینگر سیستم صوتیاش است. پکیج حرفهای از برند هارمن کاردون با قدرت 750 وات و 15 عدد بلندگو. همانطور که چندبار گفتیم، فلسفه تولید این خودرو برای کیا حضور جدی در دنیای اسپرتها بوده است. به همین خاطر است که روی این مدل سیستم کنترل گشتاور CPA دیده میشود.
فناوری کنترل پایداری دینامیکی در کیا استینگر یا همان DSDC بالاترین سطح خود را به نمایش گذاشته و با 5 حالت مختلف از راننده آماتور تا قهرمان اتومبیلرانی را راضی میکند. سیستم کنترل حرکت در مسیری که روی این خودرو سوار شده کمی پیچیدهتر و هوشمندتر از نمونههای مشابه است و به آن LKA میگویند.
به کمک سنسورهای RCTA میتواند با رصد 180 درجهای پشت خودرو، ایمنی لازم برای خروج از پارک را به دست آورد. البته کیا استینگر سانروف هم دارد!
بررسی مشخصات فنی کیا استینگر
آنهایی که پیتر شرایر را نمیشناسند، آلبریت بیرمن را که اصلاً به جا نمیآورند. داریم درباره مدیر سابق بخش M Power بامو صحبت میکنیم. کسی که حالا بالاترین مقام اجرایی در واحد خودروهای پرفورمنس هیوندای/کیا را در اختیار دارد. بیرمن مسئولیت سنگینی را برعهده گرفته بود. به او گفته شد استینگر میبایست با فولکسواگن Arteon سری R رقابت کند. به او گفته شد استینگر باید نیمنگاهی نیز به تحرکات بامو سری 3 داشته باشد. به او گفته شد استینگر باید سایه به سایه، دوج چارجر Scat Pack را دنبال کند. به او گفته شد که استینگر باید کابوس جگوار XE S شود. به او گفته شد استینگر باید یارای برخورد سخت با آئودی A5، شورولت SS، فورد موستانگ، بیوک ریگال، مرسدس AMG GT و خلاصه یک دوجین خودروی اسپرت را داشته باشد.
گروه هیوندای/کیا پیشتر تجربه ساخت یک خودروی جوانپسند با پلتفرم «موتور جلو/دیفرانسیل عقب» را با هیوندای جنسیس کوپه کسب کرده بوده ولی برای استینگر به چیزی سریعتر و پویاتر نیاز داشت. چراکه استینگر تنها خودروی سواری شرکت بود که در برخی نسخهها به صورت AWD هم عرضه میشد.
برای این خودرو سه نوع پیشرانه در نظر گرفته شده است. 2 لیتری توربو، 3.3 لیتری GDI و 2.2 لیتری توربو دیزل. خودرویی که امروز به ملاقاتش رفتهایم از سری اول یعنی با پیشرانه Theta II مدل T-GDi و حجم 1998 سیسی است. به توصیه بیرمن و البته با اجازه کیا، از نسل جدید توربوشارژرهای TD04 میتسوبیشی استفاده شد. به همین دلیل است که کیا استینگر با ثبت قدرت 255 اسببخاری و گشتاور 353 نیوتنمتری یکی از بهترین 2 لیتریهای توربو بازار از آب درآمده است.
یکی از ویژگیهای خاص این پیشرانه حداکثر دور موتور آن است که رقم 6200 rpm را نشان میدهد. این را بگذارید به حساب بوست وحشتناک توربوشارژر آن که تا 322 psi هم بالا میرود.
درست مانند ریسرهای حرفهای، خروجی پیشرانه توسط جعبهدنده 8 سرعته سکوئنشیال به صورت AWD به چرخها منتقل میشود. این اولینباری است که از وزن 1642 کیلوگرمی یکی از محصولات کیا ناراحت نمیشویم. برای توقف تایرهای 255.45 میلیمتری 18 اینچی این خودرو از دیسک ترمزهای 345 میلیمتری در جلو و 330 میلیمتری در عقب بهره گرفته شده است. گفته میشود شتاب صفر تا صد این خودرو 6 ثانیه است و سرعت نهایی آن 240 کیلومتر برساعت است.
تا اینجا یک کارنامه کاغذی با نمراتی درخشان دیدیم. حالا وقت آن است که استینگر نشان دهد زنگ تفریح آلمانیها و سوژه خنده آمریکاییها نیست. مثل همیشه، آزمایش میدانی با یک دور دور ساده شروع میشود. راننده به دلیل تنظیمات گسترده صندلی آرامش قابل قبولی روی آن دارد. شاید اگر تاج صندلی کمی کوتاهتر میشد، پشتسری پشتیبانی بهتری از سر گردن راننده میکرد.
فرمان خوب توی دست جای میگیرد و دید اطراف مناسب است فقط باید قلق دیدن پشت سر را پیدا کنید. سیستم تعلیق به دلیل ارتفاع پایین (به دلیل ماهیت) اسپرت کمی شکننده رفتار میکند که آن هم قابل چشمپوشی است.
راستش را بخواهید بهعنوان یکی از مهمترین محصولات صنعت خودرو کرهجنوبی توقع داشتیم کیفیت متریال داخلی بهتر از این باشد. آنچه میبینیم هنوز هم پلاستیک خشک روی کنسول و داشبورد و البته طرح مصنوعی چرم روی تجهیزات دیگر است.
با سرعت معمول و رانندگی استاندارد در شهر، امکانات رفاهی و ایمنی کیا استینگر شما را هیجانزده میکند. کمی که گاز را بیشتر فشار دهید تازه آن روی استینگر نمایان میشود. عکسالعمل پیشرانه درخور تحسین است و دور موتور بهخوبی بالا میرود. شتابگیری کیا استینگر اصلاً به خودروهای کرهای نمیخورد و حس جذاب فشرده شدن درون صندلی را مدام تجربه میکنید. در فرمان دادنهای ناگهانی خودرو اندکی در راستای محور خودش منحرف میشود که البته کیا میگوید با بهینهسازی سیستم تعلیق روی نسخه GT این مشکل را برطرف کرده است.
ترمزها فقط نیاز به یک اشاره کوچک دارند تا کوهی از نیرو را به دیسکها وارد کنند اما به نظر میرسد که نیروی وارد شده به محور جلو توازن چندانی با محور عقب ندارد و در زمان ترمزگیری نیمه سنگین، سازه جلویی خودرو بیش از اندازه به پایین متمایل میشود.
دور زدن با کیا استینگر عالی است. پیچهای تند را چنان بادقت تکمیل میکند که گویی دارد راه میرود. حقیقتاً کیا بهخوبی از پست انتقال قدرت به سبک AWD برآمده است. استینگر در حالت استاندارد رانندگی سرحالتر نشان میدهد. بازی حرفهای با جعبهدنده و معکوس کشیدنهای متعدد، آن را گیج میکند؛ بهعبارتدیگر دور موتور همخوانی خوبی با سبک رانندگی شما ندارد و ساز خودش را میزند. این چیزی نیست که از یک جعبهدنده 8 سرعته سکوئنشیال انتظار داریم. اینکه کیا استینگر در حالت تمام خودکار عملکرد بهتری دارد با فلسفه خودروهای اسپرت که باید در حالت دستی هم رام باشند، منافات دارد.
راند نهایی با کیا استینگر
میدانید اصل داستان چیست؟ کیا استینگر واقعاً یک خودروی اسپرت است. شکی در این زمینه نداریم ولی اسپرتی به سبک و سیاق بامو در سالهای ابتدایی قرن 21. چیزی شبیه به آئودیهای سال 2005. اسپرتترین محصول کیا حرفی بیشتر از یک مرسدسبنز معمولی ندارد. بهتر است بگوییم این خودرو برای ماجراجویی در شهر توسط یک راننده معمولی مناسبتر است تا قرار گرفتن زیر دستوپای یک راننده حرفهای. اسپرت بودن در این خودرو را بیشتر میتوان در چهرهاش حس کرد. به نظر میرسد که این بار دهان کیا موتورز با حلوا حلوا کردن شیرین شده است.