10:00 , 1402/8/30
کد خبر: 000036624
بازدید: 1180
شرور سابقه دار دختر 20 ساله را به دام انداخت

شرور سابقه دار دختر 20 ساله را به دام انداخت؛ جزئیات کامل را در ادامه مطلب مطالعه کنید.

به گزارش خبرنگار حوادث ایونا، شرور سابقه دار دختر 20 ساله را به دام انداخت و بعد از اقدامات شیطانی خود ردی از او پیدا نشد. جزئیات کامل به شرح زیر است:

یک دختر ۲۰ ساله در گفت‌وگو با مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری نجفی مشهد، داستان تلخ و سختی‌های زندگی خود را بازگو کرد. او اظهار کرد: "پدرم فردی بسیار سختگیر بود و هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد که به‌تنهایی از خانه بیرون بروم یا به دلخواه لباس بپوشم. هر دو خواهرم که در حال حاضر به زندگی خوش و آرام خود ادامه می‌دهند، همواره از دستورات پدرم اطاعت می‌کردند و قوانین او را رعایت می‌کردند. اما من اعتقاد داشتم که او به دلیل وضعیت نظامی خود، دائماً دوست دارد دستور بدهد و دیگران را به اجرای آنها وادار کند. به همین دلیل مقابل پدرم قرار گرفته و دوست داشتم لباس‌هایی خارج از عرف بپوشم یا با هر کسی که دلم می‌خواست ارتباط برقرار کنم. با این حال، به دلیل نداشتن جسارت و شجاعت کافی، این کارها را انجام نمی‌دادم."

هنگامی که در دبیرستان تحصیل می‌کردم، پدرم ناگهان به بیماری عصبی و فلج اندام مبتلا شد و دیگر نمی‌توانست به تنهایی راه بروید، به‌طوری که برای حرکت از ویلچر استفاده می‌کرد. این وضعیت، من را به احساس آزادی از محدودیت‌ها و کنترل دیگران نسبت به خودم انگیزه داد. با این وجود، هنگامی که به خانه‌ای بیرون از این محدودیت‌ها می‌رفتم، نمی‌دانستم چه مخاطرات و ترسناکی در انتظارم هستند.

به سرعت با شرکت در فعالیت‌های خیابانی و شرکت در مجالس و مهمانی‌های مختلط و جمع‌آوری در دورهمی‌های شبانه آشنا شدم. مادرم نیز یک زن مظلوم بود و هیچ‌گاه نمی‌خواست اقدامی انجام دهد که مرا ناراحت کند. این باعث شد که در دنیایی از دوستان خیابانی غرق شوم، در حالی که پدرم نیز درگیر درمان و داروهای بیماری خود بود.

سرانجام، در یکی از همین مهمانی‌ها با یونس آشنا شدم. رفتارهای او توجه من را جلب کرد و بسیار زود عاشق تیپ و ظاهر یونس شدم. در یک شب‌نشینی، به خلوتگاه شیطانی او رفتم و در ۱۸ سالگی با تجربه اولین رفتارهای غیراخلاقی روبرو شدم. اما بعد از مدتی که او به‌راحتی از من سوءاستفاده کرد، ناگهان ناپدید شد و تمام تلاش‌های من برای پیدا کردن او بی‌فایده بود. بعداً دریافتم که حتی نام واقعی او را نیز از من پنهان کرده بود و همه این دست رفتارها و دوست‌داشتن‌ها تنها به منظور هوسرانی بوده‌اند.

در حالی که زندگی من به شدت دچار رنج بود و از خودم بدم می آمد، زیرا جوانی‌ام را بازیچه  هوسرانی کرده بودم، در فضای مجازی با قادر آشنا شدم. رفتارها و گفتارهای محبت‌آمیز قادر، روح و روان من را به بازی گرفت و با وجود همه مشکلات، دوباره خودم را در خانه قادر یافتم. اما زمانی که به خانه قادر بازگشتم، با صحنه‌ای مواجه شدم که مرا حیرت‌زده کرد.

خواهر و برادرزن قادر نیز در آنجا حضور داشتند و به نظر معمولی و خوش‌رو با من برخورد می‌کردند، حتی تا حدی که پذیرای من شدند. اما چند روز بعد، چهره‌ی دیگری از قادر به نمایش درآمد. او جوانی پرخاشگر و عصبی بود و مرا به رفتارهایی شرم‌آور مجبور می‌کرد که حتی خودم هم از آنها خجالت می‌کشیدم. با این‌که من دانشجوی رشته کاردانی بودم و او تا مقطع سیکل تحصیل را پشت سر گذاشته بود، اما در مقابل دیگران، رفتارهای ناپسندی با من داشت و با تهدیدهای خود من را به خلوتگاه می‌کشاند و تهدید می‌کرد که اگر نروم، رهایم نخواهد کرد.

من کاری از دستم بر نمی‌آمد. در نهایت، با وجود همه تلاش‌هایم برای قطع ارتباط با او، قادر به سراغ خواهرانم رفت و خانواده آنها را تهدید کرد. این در حالی بود که به تازگی درک کرده بودم که او جوانی با گذشته‌ای تاریک بوده و بارها به جرم‌های شرارت، نزاع و مصرف مواد مخدر به زندان رفته و به این جرائم افتخار می‌کند.

راهی نمانده بود جز این که به قانون پناه بروم تا از چنگ این شرور ترسناک رهایی یابم.

با دستور سرهنگ ابراهیم خواجه‌پور (رئیس کلانتری نجفی مشهد) تحقیقات پلیس با کسب مجوزهای قضایی برای دستگیری این خلافکار سابقه‌دار آغاز شد و دختر جوان نیز که مدعی بود کابوس‌های وحشتناک رهایش نمی‌کند، به مرکز مشاوره پلیس هدایت شد.

 

نظر شما






نظرات

اخبار پر بازدید