او برای گروه صلح اینطور تعریف کرد: برادرزادهام به نام سروش، اوایل سال گذشته در یک درگیری مرتکب قتل صاحبکارش شد. ظاهرا دعوای او با صاحبکارش، بر سر حقوق و دستمزد بوده است. آنطور که من شنیدم، برادرزادهام به نام سروش بر سر حقوق و دستمزدش نزد صاحبکارش گلایه می کند، اما وقتی میبیند قرار نیست به خواستهاش برسد، عصبانی میشود. آنها بر سر همین موضوع با هم بحثشان میشود و برادرزادهام که بهشدت خشمگین شده بود، صاحبکارش را هل میدهد و او از پلههای پاساژ به پایین سقوط میکند و بر اثر اصابت سرش به لبه راهپلهها جانش را از دست میدهد. مادر فرید ادامه داد: پس از این حادثه دادگاه رأی به قصاص سروش میدهد؛ این در حالی است که پدر و مادرش در وضعیت بدی هستند و خودش هم در زندان بیمار شده است. من حتی یکبار سراغ خانواده مقتول رفتم و به آنها التماس کردم تا سروش را ببخشند، اما آنها حاضر به رضایت نیستند. برای همین از شما میخواهم نزد آنها بروید و تلاش کنید که دلشان نرم شود و راضی شوند که از قصاص برادرزادهام بگذرند. اگر این اتفاق رخ دهد، من هم عامل مرگ پسرم را میبخشم.
گروه صلح پس از شنیدن صحبتهای این زن، به خانه مقتول رفتند. آنها پرچم امام رضا(ع) را بهدست داشتند و صحبتهایشان با خانواده مقتول موجب شد تا پدر مقتول به حرمت ضامن آهو و امام رئوف از خون پسرش گذشت کند. او گفت به احترام ماه صفر ، بهخاطر رضای خدا و آرامش روح پسرش، به مقتول فرصت زندگی دوباره خواهد داد. او همچنین شرط گذاشت که قاتل در روستایی که زادگاه آنهاست مدرسهای به نام مقتول برای بچههای محروم روستا بسازد که شرط او مورد قبول قاتل و خانوادهاش قرار گرفت. با بخشش پدر مقتول، قاتلی که در آستانه قصاص بود از مجازات رهایی یافت و از سوی دیگر خبر این بخشش به گوش زنی که برای گذشت از دیه کارگر شرط گذاشته بود نیز رسید و او هم برگه رضایت را امضا کرد و به این ترتیب کارگر جوان از زندان آزاد شد و به آغوش خانوادهاش برگشت.